جدول جو
جدول جو

معنی رشمی جان - جستجوی لغت در جدول جو

رشمی جان
(رَ)
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنه 272 تن. آب آن از رود خانه سیوند. محصولات عمده غلات و چغندر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامش جان
تصویر رامش جان
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مثال چو کردی «رامش جان» را روانه / ز رامش، جان فدا کردی زمانه (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
(مِ شِ)
نام نواییست از مصنفات باربد جهرمی شیرازی که سالار بار پرویز بود. (آنندراج) (انجمن آرا). نام نوایی است. (از برهان) (منتخب اللغات) (دهار) (شرفنامۀ منیری). نام لحن هشتم از سی لحن باربد. (برهان). نام نوایی است از موسیقی. (ناظم الاطباء) :
چو کردی رامش جان را روانه
ز رامش جان فدا کردی زمانه.
نظامی (از آنندراج).
مغنی ره رامش جان بساز
نوازش کنم زان ره دلنواز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مِ)
چشم دل. چشم خرد. مقابل چشم تن و چشم سر:
چشم سر نقش این و آن بیند
وآنچه سرّ است چشم جان بیند.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(هََ مْ نَ)
دهی است از بخش بافق شهرستان یزد. دارای 362 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، گردو، بادام و زردآلو، و کار دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا